مبانی نظری حل مسأله و راهبردهاي روش تدريس حل مسأله
دارای 18 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
دیدگاه تداعی گرایی:
بر اساس این دیدگاه تفکر می تواند به عنوان کاربرد کوشش و خطا، تمایلات پاسخ دهی از پیش تعیین شده که، آن را عادت می نامیم، تئصیف شود.این دیدگاه بدین خاطر تداعی گرایی نامیده می شود که در آن فرض می شود برای هرموقعیت مسأله تداعی با پیوندهای زیادی به عنوان پاسخ وجود داردR1...R2…R3...)).بنابراین سه عنصر تداعی گری تفکر عبارتند از:
محرک ها ( یک موقعیت حل مسأله)
پاسخ ها( رفتارهای خاص حل مسأله)
تداعی های بین این محرک های ویژه و پاسخ های خاص
تئوری گشتالت دیگاه تجدید ساختار ادراکی:
در گشتالت ایده ی مهم درباره ی حل مسأله این است که مردم بدین علت در حل مسائل دچار مشکل می شوند که نمی توانند به موقعیت مسأله با دید تازه ای نگاه کنند، و همچنین نمی توانند عناصر را به گونه ای جدید با هم مرتبط سازند (مایر1991). برخی از گشتالتی ها ذکر کرده اند که حل مسأله و ایجاد بینش، اغلب همراه با واژه ی «آها» می باشد.(ویس برگ 1986).
براساس روانشناسی گشتالت، فرایند حل مسأله عبارت است از:جست و جو برای ارتباط دادن یک جنبه از موقعیت مسأله به جنبه ی دیگر و نتیجه ی آن ادراک ساختاری می باشد.ادراک ساختاری عبارت است از:توانای درک اینکه چگونه تمامی اجزای مسأله به گونه ای جور شوند که امکانات کافی برلی دست یابی به هدف را مهیا می سازند، و این امر شامل سازمان عناصر موقعیت مسأله به سبکی جدید، برای رسیدن به حل مسأله می شود (مایر1977).
یکی از مفاهیم اساسی در تئوری گشتالت این است که دو نوع تفکر وجود دارد:
1-به وجود آوردن بلکه حل جدید برای یک مسأله ، که تفکر آفرینش نامیده می شود، چراکه یک سازمان جدید ایجاد شده است.
2-به کار بردن راه حل های قدیمی برای یک مسأله که تفکر بازآفرینی نامیده می شود، چرا که رفتارها و عادات قبلی به سادگی بازسازی می شوند (مایر1977).
والاس (1926) در تلاش برای تحلیل فرایند تفکر به گام های کوچک تر چهار مرحله را بیان می کند که عبارتند از:
آماده سازی : که عبارتست از جمع آوری اطلاعات و تلاش اولیه جهت حل مسأله.
رشد نهفته : کار کردن بر روی مسأله در هنگام کار یا دیگر فعالیت ها و یا در خواب «آها» می گوید.
اشراق : آشکار شدن کلیه حل مسأله هنگامی که فلاش بک بینش فرد زدهمی شود.
تأیید : چک کردن راه حل براتی حصول اطمینان از کارکرد آن (همان منبع)
دارای 18 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
دیدگاه تداعی گرایی:
بر اساس این دیدگاه تفکر می تواند به عنوان کاربرد کوشش و خطا، تمایلات پاسخ دهی از پیش تعیین شده که، آن را عادت می نامیم، تئصیف شود.این دیدگاه بدین خاطر تداعی گرایی نامیده می شود که در آن فرض می شود برای هرموقعیت مسأله تداعی با پیوندهای زیادی به عنوان پاسخ وجود داردR1...R2…R3...)).بنابراین سه عنصر تداعی گری تفکر عبارتند از:
محرک ها ( یک موقعیت حل مسأله)
پاسخ ها( رفتارهای خاص حل مسأله)
تداعی های بین این محرک های ویژه و پاسخ های خاص
تئوری گشتالت دیگاه تجدید ساختار ادراکی:
در گشتالت ایده ی مهم درباره ی حل مسأله این است که مردم بدین علت در حل مسائل دچار مشکل می شوند که نمی توانند به موقعیت مسأله با دید تازه ای نگاه کنند، و همچنین نمی توانند عناصر را به گونه ای جدید با هم مرتبط سازند (مایر1991). برخی از گشتالتی ها ذکر کرده اند که حل مسأله و ایجاد بینش، اغلب همراه با واژه ی «آها» می باشد.(ویس برگ 1986).
براساس روانشناسی گشتالت، فرایند حل مسأله عبارت است از:جست و جو برای ارتباط دادن یک جنبه از موقعیت مسأله به جنبه ی دیگر و نتیجه ی آن ادراک ساختاری می باشد.ادراک ساختاری عبارت است از:توانای درک اینکه چگونه تمامی اجزای مسأله به گونه ای جور شوند که امکانات کافی برلی دست یابی به هدف را مهیا می سازند، و این امر شامل سازمان عناصر موقعیت مسأله به سبکی جدید، برای رسیدن به حل مسأله می شود (مایر1977).
یکی از مفاهیم اساسی در تئوری گشتالت این است که دو نوع تفکر وجود دارد:
1-به وجود آوردن بلکه حل جدید برای یک مسأله ، که تفکر آفرینش نامیده می شود، چراکه یک سازمان جدید ایجاد شده است.
2-به کار بردن راه حل های قدیمی برای یک مسأله که تفکر بازآفرینی نامیده می شود، چرا که رفتارها و عادات قبلی به سادگی بازسازی می شوند (مایر1977).
والاس (1926) در تلاش برای تحلیل فرایند تفکر به گام های کوچک تر چهار مرحله را بیان می کند که عبارتند از:
آماده سازی : که عبارتست از جمع آوری اطلاعات و تلاش اولیه جهت حل مسأله.
رشد نهفته : کار کردن بر روی مسأله در هنگام کار یا دیگر فعالیت ها و یا در خواب «آها» می گوید.
اشراق : آشکار شدن کلیه حل مسأله هنگامی که فلاش بک بینش فرد زدهمی شود.
تأیید : چک کردن راه حل براتی حصول اطمینان از کارکرد آن (همان منبع)
مبانی نظری حل مسأله و راهبردهاي روش تدريس حل مسأله
دارای 18 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
دارای 18 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.