مبانی نظری و پیشینه پژوهش تدریس مشارکتی واهميت تدريس در آموزش عالي
دارای 56 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
2-1 بخش اول: مقدمات 10
2-1-1 آموزش عالي و رسالتهاي آن 10
2-1-2 تحصيلات تكميلي و اهميت آن 12
2-1-3 اهميت تدريس در آموزش عالي 13
2-2 بخش دوم: روشهاي تدريس در مراکز آموزش عالي 15
2-2-1 روش تدريس سخنراني 16
2-2-2 روش تدريس پرسش و پاسخ 17
2-2-3 روش تدريس حل مسئله 18
2-2-4 روش تدريس مباحثه 19
2-3 بخش سوم: مفهوم شناسي تدريس مشارکتي 20
2-3-1 تعريف تدريس مشارکتي 21
2-3-2 اشكال متفاوت تدريس مشاركتي 23
2-3-3 متغيرهاي کلي تدريس به شيوه مشارکتي 26
2-3-4 گامهاي اساسي تدريس مشارکتي 27
2-3-5 مولفههاي مشارکت در تدريس مشارکتي 28
2-3-6 پيش بايستهاي تدريس مشاركتي 30
2-4 بخش چهارم: نقاط قوت و ضعف تدريس مشاركتي در دورههاي تحصيلات تكميلي 31
2-4-1 نقاط قوت تدريس مشارکتي 31
2-4-2 ضعفهاي تدريس مشارکتي 44
2-5 بخش پنجم: پيشينه پژوهش: پژوهشهاي داخلي و خارجي 47
2-5-1 پژوهشهاي انجام شده در ايران 47
2-5-2پژوهشهاي انجام شده در خارج از کشور 47
مقدمه
در اين فصل چشم اندازهاي نظري پژوهشهاي انجام شده در زمينه موضوع مورد پژوهش در قالب پنج قسمت بيان شده است. قسمت اول به معرفي آموزش عالي و رسالتهاي آن، دورههاي تحصيلات تكميلي و رسالتهاي آن وهمچنين اهميت تدريس در آموزش عالي اختصاص يافته است. درقسمت دوم به بيان روشهاي تدريس رايج و شناخته شده در آموزش عالي اشاره شده است. در قسمت سوم به معرفي تفصيلي روش تدريس مشاركتي، گامها و اصول حاکم بر آن اشاره شده است. در قسمت چهارم به نقاط قوت و ضعف روش تدريس مشارکتي در دورههاي تحصيلات تكميلي پرداخته شده است. و در قسمت پنجم نيز پژوهشهاي داخلي و خارجي انجام شده در زمينه تدريس مشاركتي بيان شده است.
2-1 قسمت اول: مقدمات
2-1-1 آموزش عالي و رسالتهاي آن
با شروع قرن 21 آموزش عالي اهميت فزايندهاي پيدا كرده است. در كشورهاي صنعتي پيشرفته تا كشورهاي با اقتصاد متوسط و پايين، آموزش عالي محكمترين و نزديكترين رابطه را با رشد و پيشرفت اصول دموكراسي و اقتصادي داشته و سياستهاي اموزشي براي ارتقاء سطح اقتصاد افراد و عدالت اجتماعي در نظر گرفته شده است (جانستون، 2005).
قرن 21 شاهد دگرگونيهاي ساختاري ژرف و پرشتاب، از جمله انفجار اطلاعات، توسعه ارتباطات، تحولات مفهومي در مفاهيم كليشهاي، تغييرات بنيادي فرهنگي در جوامع انساني است (فراستخواه و كبريايي، 1377) و جوامع را به سمت دانشمداري حركت ميدهد و توزيع قدرت در بين جوامع را بر عهده دانش ميگذارد (نصر و همكاران، 1382). اين تغييرات، تحولات و دگرگونيهاي بنيادي در كاركردها و جهت گيريها و ساختارهاي آموزش عالي و محيطهاي دانشگاهي را ضروري ميسازد. صاحبنظران بر اين عقيده هستند كه بقا و پايداري آموزش عالي در اين عصر، در گرو ميزان آمادگي آن براي انطباق با تغييرات سريع پيراموني و تحولات ناشي از فناوريهاي نوين و بازآفريني روشهاي خود در شرايط دگرگون شونده جديد است و دانشگاهها وقتي ميتوانند تغييرات لازم را براي مواجهه با چالشهاي پيش روي خود آغاز کنند که فضاي فرهنگي و پيچيدهاي را که در آن بهسر ميبرند درک کرده و تغيير و تحولات اساسي را در مسوليتها، وظايف، ساختار و برنامههاي درسي و ساير عناصر آن انجام دهند (سانيال، 1379: 356).
بنابراين اساسا نقش آموزش عالي ايجاد تحولات بنيادي در سطح دانشگاه و به تيع آن در سطح جامعه است. از انجا كه دانشگاه منشا تحولات قلمداد ميشود، رسالتها و ماموريتهايش نيز در جهت تشويق و تسهيل چنين ماموريت و هدفي است. شروع چنين ماموريتي از سطح خود موسسات آموزش عالي اغاز ميشود، ماموريتي كه (به نقل از كريم زاده، 1384) بايد براي حفظ پويايي خود به برنامهريزي، آينده نگري، كنترل مداوم كيفيت و بهبود روشها بپردازد. همچنين از آنجا كه آموزش عالي محور توسعه جامعه است و تنها كانون اصلي تربيت نيروي انساني متخصص و آموزش ديده است نياز است تا از ايدهها و انديشههاي نو بهره گيرد و حركت رو به رشد جامعه را تسريع كند (رنسام؛ به نقل از نصر و همكاران، 1382).
از اين رو در ادامه مباحث بيان شده به رسالتهاي دانشگاه اشاره ميشود. رسالتهاي مختلفي توسط صاحبنظران براي دانشگاهها بيان شده که از جمله قورچيان (به نقل از زارع و همكاران، 1386: 26) 10 رسالت براي دانشگاهها بيان كردند كه از مهمترين آنها را طراحي شرايط كاري براي مشاركت سازنده در انجام بهتر كارها و تقويت روحيه كار مشاركتي در اداره امور جامعه ميدانند. بر اين اساس آموزش عالي در شرايطي ميتواند پيشرو و زنده بماند كه بتواند در توليد دانش، پرورش هوش جمعي و حفظ همسويي و ايجاد انرژي از طريق كار گروهي اعضاء خود و براي خشنودي ارباب رجوع موفق باشند. اما چهار رسالت عمدهاي که اکثر صاحبنظران بر آنها اتفاق نظر دارند عبارتند از: رسالتهاي آموزشي، پژوهشي، خدمات و کارآفريني.
1- رسالت آموزشي: تدريس مهمترين ابزار تحقق رسالت آموزشي و انتقال دانش و فنون به شمار ميرود. استادان به عنوان مرجع دانش، نگرش و توانش دانشجويان راتقويت ميكنند. بايد به اين نكته توجه داشت كه آموزش از مهمترين رسالتهاي آموزش عالي به شمار ميرود كه دگرگوني در روشهاي تدريس و فنآوريهاي نوين خود باعث تغيير در انجام اين رسالت گرديده است.
2- رسالت پژوهشي: پژوهش به عنوان دومين رسالت دانشگاهها براي توليد دانش پذيرفته شده است با اين هدف که منجر به وحدت آموزش و پژوهش، تدريس و تحقيق وآزادي علمي به معناي آزادي در ياددهي و يادگيري و تخصصي شدن استادان در حوزههاي گوناگون علمي شود. به گونهاي که پژوهش عامل توانمندسازي نيروي انساني داراي مهارت و نيز رشد اقتصادي ميباشد، تعادل بين آموزش و پژوهش در حال حاضر از مسائل بنيادي مراکز آموزش عالي در سراسر جهان است
دارای 56 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
2-1 بخش اول: مقدمات 10
2-1-1 آموزش عالي و رسالتهاي آن 10
2-1-2 تحصيلات تكميلي و اهميت آن 12
2-1-3 اهميت تدريس در آموزش عالي 13
2-2 بخش دوم: روشهاي تدريس در مراکز آموزش عالي 15
2-2-1 روش تدريس سخنراني 16
2-2-2 روش تدريس پرسش و پاسخ 17
2-2-3 روش تدريس حل مسئله 18
2-2-4 روش تدريس مباحثه 19
2-3 بخش سوم: مفهوم شناسي تدريس مشارکتي 20
2-3-1 تعريف تدريس مشارکتي 21
2-3-2 اشكال متفاوت تدريس مشاركتي 23
2-3-3 متغيرهاي کلي تدريس به شيوه مشارکتي 26
2-3-4 گامهاي اساسي تدريس مشارکتي 27
2-3-5 مولفههاي مشارکت در تدريس مشارکتي 28
2-3-6 پيش بايستهاي تدريس مشاركتي 30
2-4 بخش چهارم: نقاط قوت و ضعف تدريس مشاركتي در دورههاي تحصيلات تكميلي 31
2-4-1 نقاط قوت تدريس مشارکتي 31
2-4-2 ضعفهاي تدريس مشارکتي 44
2-5 بخش پنجم: پيشينه پژوهش: پژوهشهاي داخلي و خارجي 47
2-5-1 پژوهشهاي انجام شده در ايران 47
2-5-2پژوهشهاي انجام شده در خارج از کشور 47
مقدمه
در اين فصل چشم اندازهاي نظري پژوهشهاي انجام شده در زمينه موضوع مورد پژوهش در قالب پنج قسمت بيان شده است. قسمت اول به معرفي آموزش عالي و رسالتهاي آن، دورههاي تحصيلات تكميلي و رسالتهاي آن وهمچنين اهميت تدريس در آموزش عالي اختصاص يافته است. درقسمت دوم به بيان روشهاي تدريس رايج و شناخته شده در آموزش عالي اشاره شده است. در قسمت سوم به معرفي تفصيلي روش تدريس مشاركتي، گامها و اصول حاکم بر آن اشاره شده است. در قسمت چهارم به نقاط قوت و ضعف روش تدريس مشارکتي در دورههاي تحصيلات تكميلي پرداخته شده است. و در قسمت پنجم نيز پژوهشهاي داخلي و خارجي انجام شده در زمينه تدريس مشاركتي بيان شده است.
2-1 قسمت اول: مقدمات
2-1-1 آموزش عالي و رسالتهاي آن
با شروع قرن 21 آموزش عالي اهميت فزايندهاي پيدا كرده است. در كشورهاي صنعتي پيشرفته تا كشورهاي با اقتصاد متوسط و پايين، آموزش عالي محكمترين و نزديكترين رابطه را با رشد و پيشرفت اصول دموكراسي و اقتصادي داشته و سياستهاي اموزشي براي ارتقاء سطح اقتصاد افراد و عدالت اجتماعي در نظر گرفته شده است (جانستون، 2005).
قرن 21 شاهد دگرگونيهاي ساختاري ژرف و پرشتاب، از جمله انفجار اطلاعات، توسعه ارتباطات، تحولات مفهومي در مفاهيم كليشهاي، تغييرات بنيادي فرهنگي در جوامع انساني است (فراستخواه و كبريايي، 1377) و جوامع را به سمت دانشمداري حركت ميدهد و توزيع قدرت در بين جوامع را بر عهده دانش ميگذارد (نصر و همكاران، 1382). اين تغييرات، تحولات و دگرگونيهاي بنيادي در كاركردها و جهت گيريها و ساختارهاي آموزش عالي و محيطهاي دانشگاهي را ضروري ميسازد. صاحبنظران بر اين عقيده هستند كه بقا و پايداري آموزش عالي در اين عصر، در گرو ميزان آمادگي آن براي انطباق با تغييرات سريع پيراموني و تحولات ناشي از فناوريهاي نوين و بازآفريني روشهاي خود در شرايط دگرگون شونده جديد است و دانشگاهها وقتي ميتوانند تغييرات لازم را براي مواجهه با چالشهاي پيش روي خود آغاز کنند که فضاي فرهنگي و پيچيدهاي را که در آن بهسر ميبرند درک کرده و تغيير و تحولات اساسي را در مسوليتها، وظايف، ساختار و برنامههاي درسي و ساير عناصر آن انجام دهند (سانيال، 1379: 356).
بنابراين اساسا نقش آموزش عالي ايجاد تحولات بنيادي در سطح دانشگاه و به تيع آن در سطح جامعه است. از انجا كه دانشگاه منشا تحولات قلمداد ميشود، رسالتها و ماموريتهايش نيز در جهت تشويق و تسهيل چنين ماموريت و هدفي است. شروع چنين ماموريتي از سطح خود موسسات آموزش عالي اغاز ميشود، ماموريتي كه (به نقل از كريم زاده، 1384) بايد براي حفظ پويايي خود به برنامهريزي، آينده نگري، كنترل مداوم كيفيت و بهبود روشها بپردازد. همچنين از آنجا كه آموزش عالي محور توسعه جامعه است و تنها كانون اصلي تربيت نيروي انساني متخصص و آموزش ديده است نياز است تا از ايدهها و انديشههاي نو بهره گيرد و حركت رو به رشد جامعه را تسريع كند (رنسام؛ به نقل از نصر و همكاران، 1382).
از اين رو در ادامه مباحث بيان شده به رسالتهاي دانشگاه اشاره ميشود. رسالتهاي مختلفي توسط صاحبنظران براي دانشگاهها بيان شده که از جمله قورچيان (به نقل از زارع و همكاران، 1386: 26) 10 رسالت براي دانشگاهها بيان كردند كه از مهمترين آنها را طراحي شرايط كاري براي مشاركت سازنده در انجام بهتر كارها و تقويت روحيه كار مشاركتي در اداره امور جامعه ميدانند. بر اين اساس آموزش عالي در شرايطي ميتواند پيشرو و زنده بماند كه بتواند در توليد دانش، پرورش هوش جمعي و حفظ همسويي و ايجاد انرژي از طريق كار گروهي اعضاء خود و براي خشنودي ارباب رجوع موفق باشند. اما چهار رسالت عمدهاي که اکثر صاحبنظران بر آنها اتفاق نظر دارند عبارتند از: رسالتهاي آموزشي، پژوهشي، خدمات و کارآفريني.
1- رسالت آموزشي: تدريس مهمترين ابزار تحقق رسالت آموزشي و انتقال دانش و فنون به شمار ميرود. استادان به عنوان مرجع دانش، نگرش و توانش دانشجويان راتقويت ميكنند. بايد به اين نكته توجه داشت كه آموزش از مهمترين رسالتهاي آموزش عالي به شمار ميرود كه دگرگوني در روشهاي تدريس و فنآوريهاي نوين خود باعث تغيير در انجام اين رسالت گرديده است.
2- رسالت پژوهشي: پژوهش به عنوان دومين رسالت دانشگاهها براي توليد دانش پذيرفته شده است با اين هدف که منجر به وحدت آموزش و پژوهش، تدريس و تحقيق وآزادي علمي به معناي آزادي در ياددهي و يادگيري و تخصصي شدن استادان در حوزههاي گوناگون علمي شود. به گونهاي که پژوهش عامل توانمندسازي نيروي انساني داراي مهارت و نيز رشد اقتصادي ميباشد، تعادل بين آموزش و پژوهش در حال حاضر از مسائل بنيادي مراکز آموزش عالي در سراسر جهان است
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تدریس مشارکتی واهميت تدريس در آموزش عالي دارای 56 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد